صورت عقربی است که بر آلت نشان دهنده وقت و ساعت تعبیه کنند. (از آنندراج) : از توکل ز بدان نیست مرا بیم گزند ساعت عقرب من عقرب ساعت باشد. محسن تأثیر (از آنندراج)
صورت عقربی است که بر آلت نشان دهنده وقت و ساعت تعبیه کنند. (از آنندراج) : از توکل ز بدان نیست مرا بیم گزند ساعت عقرب من عقرب ساعت باشد. محسن تأثیر (از آنندراج)
از تیره نزدیک به گل آویز است و قسمت قابل مصرف آن قسمت هوایی گیاه است، موارد استعمال آن عصارۀ مایع و تنتور پاسیفلور است. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 232 و کارآموزی داروسازی تألیف جنیدی ص 211 و ساعت در همین لغت نامه شود
از تیره نزدیک به گل آویز است و قسمت قابل مصرف آن قسمت هوایی گیاه است، موارد استعمال آن عصارۀ مایع و تنتور پاسیفلور است. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 232 و کارآموزی داروسازی تألیف جنیدی ص 211 و ساعت در همین لغت نامه شود
یک ساعته. به درازی یک ساعت. به مدت یک ساعت. (ناظم الاطباء). زمان اندک: تو یک ساعت چو افریدون به میدان باش تازان پس به هر جانب که روی آری درفش کاویان بینی. سنائی. - صحبت یک ساعت، گفتگوی در مدت یک ساعت. (ناظم الاطباء). گفتگوی نه بس دراز. - یک ساعت پرداختن، در مدت یک ساعت به انجام رسانیدن. (ناظم الاطباء). ، زمان ناپایدار و فانی. (ناظم الاطباء)
یک ساعته. به درازی یک ساعت. به مدت یک ساعت. (ناظم الاطباء). زمان اندک: تو یک ساعت چو افریدون به میدان باش تازان پس به هر جانب که روی آری درفش کاویان بینی. سنائی. - صحبت یک ساعت، گفتگوی در مدت یک ساعت. (ناظم الاطباء). گفتگوی نه بس دراز. - یک ساعت پرداختن، در مدت یک ساعت به انجام رسانیدن. (ناظم الاطباء). ، زمان ناپایدار و فانی. (ناظم الاطباء)
در ساعت. فوراً: چو دید طلعت نورانی بهشتی تو کند بساعت بر هستی خدای اقرار. مسعودسعد. وگرنه هیبت آن تیغ اژدها پیکر کند بساعت زنار بر میانش تار. مسعودسعد. رجوع به ساعت شود
در ساعت. فوراً: چو دید طلعت نورانی بهشتی تو کند بساعت بر هستی خدای اقرار. مسعودسعد. وگرنه هیبت آن تیغ اژدها پیکر کند بساعت زنار بر میانش تار. مسعودسعد. رجوع به ساعت شود